به گزارش مشرق به نقل از مهر، نام سقا با یاد حضرت عباس گره خورده است؛ گو اینکه نام سردار سپاه نیز با نام حسین(ع) هم پیوند است.
آب قرین نام تشنه لبان کربلاست و سقاها آبرسانانی هستند که به حرمت تشنه لبان کربلا، لباس خدمت به تن کرده و بین مردم آب توزیع می کنند کاری که انبوه کسانی که در عاشورا خود را انسان نامیدند و در مقابل فرزند پیامبر خود قد علم کردند، انجام ندادند.
ذکر"یا حسین شهید" زینت بخش لب های سیراب شدگان است
اما سقای دشت کربلا اگر چه نتوانست آب را به خیمه گاه و به دست کودکان منتظر برساند اما کاری کرد که با گذشت بیش از 1300سال از آن واقعه، افرادی در کسوت سقایی با هر سن و سالی پابرهنه کوچه پس کوچه های شهر را با مشکی بر دوش برای سیراب کردن عزاداران سقای نینوا طی کنند و ذکر "یا حسین شهید" را قبل از لب زدن به آبی که ساقی دشت بلا به نشانه جوانمردی بر آن لب نزد، بر لب می رانند.
"آب سبیل" همچنان پابرجا/ آبسردکن ها از ارزش کار سقاها نکاسته است
مراسم عزاداری ابرکوه که دارای آداب و سنن خاصی در کشور است به همین دلیل در ایام عزاداری و به خصوص تاسوعا و عاشورا میزبان هموطنان دیگر نقاط کشور است سقایی را که مردم به آن "آب سبیل" می گویند نیز در متن خود حفظ کرده است و اگر چه بسیاری از سنت های عزاداری در ابرکوه فراموش و یا دستخوش تغییر شده است؛ اما سقایان همچنان یکی از پایه های هیئت های عزاداری شهرستان هستند که مسافت های طولانی را برای رسیدن به حسینیه های دیگر محلات می پیمایند.
سرما و گرما و همچنین امکاناتی چون تانکرهای آب نیز که در این سال ها در مسیر هیئت ها قرار داده شده است هیچ گاه از اهمیت کار آنها نکاسته و عمدتأ با پاهای برهنه از ابتدا تا انتهای هیئت های سینه زنی و زنجیر زنی را برای یافتن تشنه کامی بارها و بارها می پی پیمایند.
سقای عاشقی که بیش از 60 سال عاشقی کرد
به سراغ عاشق دلی رفتیم که با 77 سال سن و از 15 سالگی کوچه های عاشقی و کاروان های عاشورایی را بارها طی کرده است و همچنان چشم انتظار فرا رسیدن هفتم ماه محرم است تا بار دیگر یاد تنها ساقی وادی نینوا را با ذکر دیگر دلباختگان خاندان عصمت از سوز دل سر دهد: "آب سبیل/ آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن/ جانم به فدای مرقد شاه شهید کن".
سقایان از احترام زیادی در بین مردم برخوردار هستند و در همه مسیرها، همه خانه ها آماده پذیرایی از مشک های خالی آنها هستند.
" علی سعیدی" که عزاداران هیئت درب قلعه به عنوان قدیمی ترین و بزرگترین هیئت ابرکوه او را به عنوان "علی رمضان" می شناسند، به گفته خودش حرفی برای گفتن ندارد ولی کمترین کلمه اش که با اشک قرین است، دل سوز ادا می شود: "از زمانی که یادم می آید مشکم را بر دوش می انداختم و به یاد حسین(ع) یاران آن حضرت را آب می دادم".
می گوید: به سفارش عمویم که خود سقا بود به سقایی پرداختم و در زمانی که شروع به کار کردم چندین نفر دیگر از جمله پدر شهید مصطفی برزگر و علی بابا طاهری نیز در هیئت دربقلعه که تنها هیئت عزاداری ابرکوه بود با من همراه بودند.
درخواستم همیشه از حضرت ابوالفضل بوده است
این پیرغلام امام حسین(ع) با سادگی و صفای خاص و باطنی خود گفت: هیچ وقت هم درخواستی از کسی نداشته ام و تنها درخواستم از حضرت عباس بوده است و خواسته اش از پس پرده های اشک این گونه بیان می شود: "از آن حضرت خواستم که هیچ وقت مرا محتاج دیگران نکند و تاکنون نیز به فضل او به درخواستم رسیده ام و چه زمانی که به کارگری مشغول بودم و چه الآن که با حقوق بازنشستگی روزگار می گذرانم، دستم را جلوی هیچکس دراز نکرده ام".
خوشحال است که جوانان راه او را ادامه می دهند و می گوید: "برای جوانانی که برای شروع به کار به نزدم می آیند مشک تهیه می کنم و البته این را نیز اضافه می کند که در قدیم مشک با پوست گوسفند درست می شد ولی اکنون با کمک تیوپ های ماشین مشک می سازیم".
او البته خطاب به خبرنگار مهر، رمز قبولی و تداوم خدمت در درگاه امام حسین(ع) را اخلاص و بی ریایی ذکر می کند.
پیرغلامان حسینی در حیطه گسترده ای جا می گیرند
پیرغلامان بسیاری در عرصه های مختلف عزاداری در کشور وجود دارند و چه خوب است فقط به مداحان به چشم پیرغلام عرصه حسینی نگاه نکنیم و تقدیرمان را اگر چه نیازی نیز به آن ندارند از آنان دریغ نکنیم.
هدف ما نیز یادی از افرادی است که به عشق آقا امام حسین (ع)، خود و زندگیشان را وقف وجود مبارک آن حضرت کرده اند و در گزارش هایی که تا دهم ماه محرم امسال تهیه می شود برای اولین بار از این افراد یاد می شود تا برای همیشه نامشان در تاریخ آنچه به کربلا مرتبط می شود، ثبت شود.